معنی تخ به تخ - جستجوی لغت در جدول جو
تخ به تخ
لبریز، فشرده
ادامه...
لبریز، فشرده
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر تو به تو
تو به تو
تو بِه تو
دارای تاها یا لاهای متعدد، تو در تو، لا بر لا، لا به لا، توه بر توه، تا بر تا، پرده در پرده
ادامه...
دارای تاها یا لاهای متعدد، تو دَر تو، لا بَر لا، لا بِه لا، توه بَر توه، تا بَر تا، پَردِه دَر پَردِه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تخت به تخت
تخت به تخت
((~. بِ. ~))
طاقه طاقه، واحدی برای شمارش جامه و پارچه
ادامه...
طاقه طاقه، واحدی برای شمارش جامه و پارچه
فرهنگ فارسی معین
تا به تا
لایه به لایه، جدا از هم، سر و سامان، چیدن
ادامه...
لایه به لایه، جدا از هم، سر و سامان، چیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تک به تک
به هدف رسیدن با تتمه ی امکانات، دهان به دهان شدن
ادامه...
به هدف رسیدن با تتمه ی امکانات، دهان به دهان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ته به ته
روی هم فشرده شده، لایه لایه، پیاپی
ادامه...
روی هم فشرده شده، لایه لایه، پیاپی
فرهنگ گویش مازندرانی
تل به تل
این دست و آن دست کردن، سماجت در کاری، کشمکش
ادامه...
این دست و آن دست کردن، سماجت در کاری، کشمکش
فرهنگ گویش مازندرانی
تن به تن
بستگان هم خون، نفر به نفر
ادامه...
بستگان هم خون، نفر به نفر
فرهنگ گویش مازندرانی